معنی propulser
propulser
به جلو بردن، رانده، موشک زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با propulser
propulseur
propulseur
پیشرانِه، رانِشگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
propulsor
propulsor
پیشرانِه، پَروانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
propulsar
propulsar
بِه جِلو بُردَن، راندِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
propulsar
propulsar
بِه جِلو بُردَن، راندِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
proposer
proposer
پیشنَهاد دادَن، بَرایِ پیشنَهاد دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
populer
populer
مَحبوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی