معنی podobny - جستجوی لغت در جدول جو
podobny
مشابه، مقایسه کنید، همان
ادامه...
مُشَابِه، مُقایِسِه کُنید، هَمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ozdobny
زینتی، به صورت تزئینی
ادامه...
زینَتی، بِه صورَتِ تَزئینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
podobnie
به طور مشابه، آوردن
ادامه...
بِه طُورِ مُشَابِه، آوَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
podatny
آسیب پذیر، حسّاس، پذیرا، عبادت، مستعد، مستعمره کردن
ادامه...
آسیب پَذیر، حَسّاس، پَذیرا، عِبادَت، مُستَعِد، مُستَعمِرِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
pomocny
مفید، مولّد، خدماتی، خرد
ادامه...
مُفید، مُوَلِّد، خَدَماتی، خِرَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
powolny
تنبل، لنگی، کند، مبهوت
ادامه...
تَنبَل، لَنگی، کُند، مَبهُوت
دیکشنری لهستانی به فارسی
pobożny
مؤمن، جماعت، مذهبی
ادامه...
مُؤمِن، جَماعَت، مَذهَبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
pokorny
فروتن، تحقیر
ادامه...
فُروتَن، تَحقِیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
pozorny
ظاهری، ظاهر عجیب
ادامه...
ظاهِری، ظاهِر عَجیب
دیکشنری لهستانی به فارسی
podobny do człowieka
شبیه انسان، شبیه ساز
ادامه...
شَبیهِ اِنسان، شَبیه ساز
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieprawdopodobny
غیرقابل باور، غیر قابل بیمه
ادامه...
غِیرِقابِلِ باور، غِیرِ قابِلِ بیمِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
małpopodobny
میمون مانند، ما
ادامه...
مِیمون مانَند، ما
دیکشنری لهستانی به فارسی
mało prawdopodobny
غیر محتمل، غیر احتمالی، ناممکن، نامنظّم
ادامه...
غِیرِ مُحتَمِل، غِیرِ اِحتِمالی، نامُمکِن، نامُنَظَّم
دیکشنری لهستانی به فارسی
prawdopodobny
محتمل، به احتمال زیاد، فرض می شود، مراقب باشید، احتمالی
ادامه...
مُحتَمِل، بِه اِحتِمال زیاد، فَرض مِی شَوَد، مُراقِب باشید، اِحتِمالی
دیکشنری لهستانی به فارسی