معنی podatny
podatny
آسیب پذیر، حسّاس، پذیرا، عبادت، مستعد، مستعمره کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با podatny
podobny
podobny
مُشَابِه، مُقایِسِه کُنید، هَمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
podarty
podarty
پارِه پارِه، کَندِه شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
poważny
poważny
صادِقانِه، اِنصافاً، جِدّی، بِه طُورِ جِدّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
płatny
płatny
قابِلِ پَرداخت، قابِل پُر کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی