معنی pobożny
pobożny
مؤمن، جماعت، مذهبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با pobożny
podobny
podobny
مُشَابِه، مُقایِسِه کُنید، هَمان
دیکشنری لهستانی به فارسی
pomocny
pomocny
مُفید، مُوَلِّد، خَدَماتی، خِرَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
powolny
powolny
تَنبَل، لَنگی، کُند، مَبهُوت
دیکشنری لهستانی به فارسی
poważny
poważny
صادِقانِه، اِنصافاً، جِدّی، بِه طُورِ جِدّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
potężny
potężny
قَوی، قُدرَتمَند، قُربانی شُدَن، مُحکَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
pobożnie
pobożnie
بِه طُورِ دیندارانِه، دیوانِه، با صِداقَت، وِزوِز
دیکشنری لهستانی به فارسی
pokorny
pokorny
فُروتَن، تَحقِیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
pozorny
pozorny
ظاهِری، ظاهِر عَجیب
دیکشنری لهستانی به فارسی