معنی nje - جستجوی لغت در جدول جو
nje
خارجی، بیرون
ادامه...
خارِجی، بیرون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
penjelajah
مکتشف، کاوشگر
ادامه...
مُکتَشِف، کاوِشگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de maneira lisonjeira
به طور چاپلوسانه، به روشی چاپلوسانه، به طور جلب نظر
ادامه...
بِه طُورِ چاپلوسانِه، بِه رَوِشی چاپلوسانِه، بِه طُورِ جَلب نَظَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lisonjeiro
تعریفی، چاپلوس
ادامه...
تَعریفی، چاپلوس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lisonjeado
محبوب شده، متملّق
ادامه...
مَحبوب شُدِه، مُتِمَلِّق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pouco lisonjeiro
بی احترامی آمیز، ناخوشایند
ادامه...
بی اِحتِرامی آمیز، ناخُوشایَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
penjelasan
توضیح
ادامه...
تَوضِیح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
penjelas
توضیحی، توضیح دهنده
ادامه...
تَوضِیحی، تُوضِیح دَهَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara penjelasan
به طور توضیحی، از طریق توضیح
ادامه...
بِه طُورِ تَوضِیحی، اَز طَریق تُوضِیح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjelajah
کاوش کردن، کاوش
ادامه...
کاوُش کَردَن، کاوُش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
de forma pouco lisonjeira
به طور غیر تعارفی و بی تعریف، به روشی نامطلوب
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِ تَعارُفی و بی تَعرِیف، بِه رَوِشی نامَطلوب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
injetar
تزریق کردن، تزریق کنید
ادامه...
تَزرِیق کَردَن، تَزرِیق کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
injeção
تزریق
ادامه...
تَزرِیق
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secara menjengkelkan
عصبانیّت آمیز، آزار دهنده
ادامه...
عَصَبانیَّت آمیز، آزار دَهَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
enjekte etmek
مخلوط کردن، برای تزریق، تزریق کردن
ادامه...
مَخلوط کَردَن، بَرایِ تَزرِیق، تَزرِیق کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
enjeksiyon
تزریق
ادامه...
تَزرِیق
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
menjebak
به دام انداختن، تله
ادامه...
بِه دام اَنداختَن، تَلِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjelaskan
واضح کردن، توضیح دهید، پاک کردن، توضیح دادن
ادامه...
واضِح کَردَن، تُوضِیح دَهید، پاک کَردَن، توضیح دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nie
هیچ، هیچ چیز
ادامه...
هیچ، هیچ چیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
injection
تزریق
ادامه...
تَزرِیق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nee
هیچ، نه
ادامه...
هیچ، نَه
دیکشنری هلندی به فارسی
nne
چهارم، چهار
ادامه...
چَهارُم، چَهار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ne
چه، چی
ادامه...
چِه، چی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Injektion
تزریق
ادامه...
تَزرِیق
دیکشنری آلمانی به فارسی
dengan menjengkelkan
به طور آزاردهنده، آزار دهنده
ادامه...
بِه طُورِ آزاردَهَندِه، آزار دَهَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
injeksi
تزریق
ادامه...
تَزرِیق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
injecter
تزریق کردن، تزریق کنید
ادامه...
تَزرِیق کَردَن، تَزرِیق کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
menjelaskan dengan rinci
توضیح دادن، به تفصیل توضیح دهید
ادامه...
توضیح دادَن، بِه تَفصِیل تُوضِیح دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
extranjero
خارجی
ادامه...
خارِجی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
injertar
کاشت کردن، پیوند
ادامه...
کاشت کَردَن، پِیوَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
canjeable
قابل بازخرید
ادامه...
قابِل بازخَرید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
menjerit
جیغ زدن، فریاد زدن
ادامه...
جیغ زَدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjepit
فشرده کردن، گیره
ادامه...
فِشُردِه کَردَن، گِیرِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjengkelkan
آزاردهنده، عصبی، عصبانی کننده
ادامه...
آزاردَهَندِه، عَصَبی، عَصَبانی کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Injection
تزریق
ادامه...
تَزرِیق
دیکشنری انگلیسی به فارسی