معنی menjepit
menjepit
فشرده کردن، گیره
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menjepit
menjerit
menjerit
جیغ زَدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjahit
menjahit
سوزَن زَدَن، دوختَن، دَستکاری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mendebit
mendebit
بَرداشت کَردَن، بِدِهی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengedit
mengedit
ویرایِش کَردَن، ویرایِش کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terjepit
terjepit
فِشُردِه، نیشگون گِرِفتِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی