معنی injetar
injetar
تزریق کردن، تزریق کنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با injetar
injertar
injertar
کاشت کَردَن، پِیوَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
objetar
objetar
اِعتِراض کَردَن، شی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
injecter
injecter
تَزرِیق کَردَن، تَزرِیق کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
incitar
incitar
بَراَنگیختَن، تَحرِیک کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
insertar
insertar
دَرج کَردَن، دَرج کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
indexar
indexar
فِهرِست کَردَن، شاخِص
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
infectar
infectar
آلودِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intentar
intentar
تَلاش کَردَن، تَلاش، سَعی کَردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inyectar
inyectar
تَزرِیق کَردَن، تَزرِیق کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی