معنی mentire - جستجوی لغت در جدول جو
mentire
دروغ گفتن، دروغ
ادامه...
دُروغ گُفتَن، دُروغ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
entier
تمام، کل، کامل
ادامه...
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Retire
بازنشسته شدن، بازنشسته شوید
ادامه...
بازنِشَستِه شُدَن، بازنِشَستِه شَوید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sentir
بو کردن، احساس، بوییدن، حسّ کردن
ادامه...
بو کَردَن، اِحساس، بوییدَن، حِسّ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mettre
پوشیدن، قرار دادن، گذاشتن
ادامه...
پوشیدَن، قَرار دادَن، گُذاشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sentir
احساس کردن، احساس کنید، حسّ کردن
ادامه...
اِحساس کَردَن، اِحساس کُنید، حِسّ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
montare
صعود کردن، راه اندازی کنید
ادامه...
صُعود کَردَن، راه اَندازی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mestre
استاد، معلّم
ادامه...
اُستاد، مُعَلِّم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sentir
حسّ کردن، احساس کردن
ادامه...
حِسّ کَردَن، اِحساس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mentor
راهنما، نکات
ادامه...
راهنَما، نُکات
دیکشنری لهستانی به فارسی
venire
آمدن، بیا
ادامه...
آمَدَن، بیا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mentor
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
meniru
تقلید کردن، کپی کنید، تقلیدی، شبیه سازی کردن
ادامه...
تَقلِید کَردَن، کُپی کُنید، تَقلِیدی، شَبیه سازی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mentale
روانی، ذهنی
ادامه...
رَوانی، ذِهنی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mentira
دروغ
ادامه...
دُروغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mengira
گمان کردن، فکر کن، فرض کردن
ادامه...
گُمان کَردَن، فِکر کُن، فَرض کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sentire
احساس کردن، احساس، حسّ کردن، شنیدن
ادامه...
اِحساس کَردَن، اِحساس، حِسّ کَردَن، شِنیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mentira
دروغ
ادامه...
دُروغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mentore
راهنما، مربّی
ادامه...
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mentir
دروغ گفتن، دروغ
ادامه...
دُروغ گُفتَن، دُروغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mentir
دروغ گفتن، دروغ
ادامه...
دُروغ گُفتَن، دُروغ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mentir
دروغ گفتن، دروغ
ادامه...
دُروغ گُفتَن، دُروغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Venture
ماجراجویی کردن، سرمایه گذاری
ادامه...
ماجَراجویی کَردَن، سَرمایِه گُذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mettere
گذاشتن، قرار دادن
ادامه...
گُذاشتَن، قَرار دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
dentaire
دارای دندان، دندانپزشکی
ادامه...
دارایِ دَندان، دَندانپِزِشکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mentorer
راهنمایی کردن، مربّی
ادامه...
راهنَمایی کَردَن، مُرَبّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gestire
مدیریّت کردن، مدیریّت کنید
ادامه...
مُدیریَّت کَردَن، مُدیریَّت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gentile
ملایم، مهربان
ادامه...
مُلایِم، مِهرَبان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
tentare
تلاش کردن، سعی کنید، وسوسه کردن
ادامه...
تَلاش کَردَن، سَعی کُنید، وَسوَسِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
menteşe
متوقّف شدن، لولا
ادامه...
مُتِوَقِّف شُدَن، لُولا
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Entire
تمام، کل
ادامه...
تَمام، کُل
دیکشنری انگلیسی به فارسی