معنی Entire
Entire
تمام، کل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Entire
Entice
Entice
فَریب دادَن، اِغوا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Retire
Retire
بازنِشَستِه شُدَن، بازنِشَستِه شَوید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
intime
intime
صَمیمی، پاسُخ دَهَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
satire
satire
طَنز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Satire
Satire
طَنز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
entier
entier
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sentire
sentire
اِحساس کَردَن، اِحساس، حِسّ کَردَن، شِنیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Entitle
Entitle
حَق دادَن، حَق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Entirely
Entirely
بِه طُورِ کامِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی