جدول جو
جدول جو

معنی menikah - جستجوی لغت در جدول جو

menikah
متأهّل، ازدواج کن، ازدواج کردن، عروسی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ترکاندن، چاقو خورد، زخمی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ارزیابی کردن، ارزیابی کنید، قضاوت کردن، ارزش قائل شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فریفتن، جذّاب، جذب کردن، جذب کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرکوب کردن، فشار دادن، سرکوب کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
باند زدن، کراوات، بستن، الزامی، اتّحاد دادن، بسته شدن، زنجیر کردن، رشته کردن، بستن به
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
برس کشیدن، مسواک زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مبادله کردن، مبادله، تعویض کردن، جایگزین کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نارس، خام
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شاد، جشن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی