معنی menukar
- menukar
- مبادله کردن، مبادله، تعویض کردن، جایگزین کردن
واژههای مرتبط با menukar
menular
- menular
- مُسری، عُفونی
menikam
- menikam
- تِرکاندَن، چاقو خُورد، زَخمی کَردَن
menikah
- menikah
- مُتِأَهِّل، اِزدِواج کُن، اِزدِواج کَردَن، عَروسی کَردَن
mengukur
- mengukur
- اَندازِه گیری کَردَن، اَندازِه گیری، اَندازِه گِرِفتَن، مِقیاس کَردَن، اَندازِه کَردَن
mengukir
- mengukir
- تراشیدَن، حَک کَردَن، حَکّاکی کَردَن، خراشیدَن
memudar
- memudar
- کَم رَنگ شُدَن، مَحو شُدَن، رَنگ پَریدِگی
menekan
- menekan
- سَرکوب کَردَن، فِشار دادَن، سَرکوب کُنَندِه
mencukur
- mencukur
- اِصلاح کَردَن، تَراشیدَن
mencakar
- mencakar
- چَنگال زَدَن، خَراش، پَنجِه زَدَن