ترجمه menyikat به فارسی - دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با menyikat
mengikat
- mengikat
- باند زَدَن، کِراوات، بَستَن، اِلزامی، اِتِّحاد دادَن، بَستِه شُدَن، زَنجیر کَردَن، رِشتِه کَردَن، بَستَن بِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyiksa
- menyiksa
- رَنجاندَن، طاقَت فَرسا، آزُردِه کَردَن، آزار دادَن، خَفِه کُنَندِه، عَذاب دادَن، شِکَنجِه دادَن، عَذاب آوَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی