جدول جو
جدول جو

معنی ingin - جستجوی لغت در جدول جو

ingin
خواستن، می خوٰاهم، اراده داشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زمستانی، زمستان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چسبنده، چسبیده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتجاعی بودن، بهاری بودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور گزنده، با خساست
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزاننده، نیش زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسّت، خسیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرزومند، آرزو کن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرمایش، خنک کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عدم مطلوبیّت، ناخواسته
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خنک کننده، خنک تر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کنجکاوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور ناخواسته، به طور نامطلوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خیلی سرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور یخ زده، سرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مطلوب، به دلخوٰاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زنگ دار، زنگ زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عدم تمایل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرما، سرد، دور از دیگران
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
با آرزو، با میل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دستگاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
وارد شدن، بیا داخل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پرسشگر، می خوٰاهم بدانم، کنجکاو، فضول
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زانو زدن، زانو بزن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
به طور کنجکاوانه، با کنجکاوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرد کردن، باحال، یخچال گذاشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرما، انجماد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خواهان، خوٰاستن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کنجکاوانه، با کنجکاوی، با دقّت و کنجکاوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مورد علاقه، مورد نظر، مطلوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فضول گری، کنجکاوی، پرسشگری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خواسته ها، میل میل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خوٰاستنی بودن، میل، خواسته، هوس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ناپسند، نامطلوب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی