معنی mendinginkan
mendinginkan
سرد کردن، باحال، یخچال گذاشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با mendinginkan
menginginkan
menginginkan
خواهَان، خوٰاستَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pendinginan
pendinginan
سَرمایِش، خُنَک کُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی