معنی ingia
ingia
وارد شدن، بیا داخل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با ingia
ingin
ingin
خواستَن، مِی خوٰاهَم، اِرادِه داشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ingiza
ingiza
دَرج کَردَن، وارِد کُنید
دیکشنری سواحیلی به فارسی