معنی grosir - جستجوی لغت در جدول جو
grosir
عمده، عمده فروش
ادامه...
عُمده، عُمده فُروش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
grosso
اهانت آمیز، ضخیم، بی ادب
ادامه...
اِهانَت آمیز، ضَخیم، بی اَدَب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rosig
با طراوت، گلگون، صورتی
ادامه...
با طَراوَت، گُلگون، صورَتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
groei
رشد، رشد کنند
ادامه...
رُشد، رُشد کُنَند
دیکشنری هلندی به فارسی
gosip
شایعه، شایعات
ادامه...
شایِعِه، شایِعات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
groter
بزرگ تر
ادامه...
بُزُرگ تَر
دیکشنری هلندی به فارسی
głosić
موعظه کردن، موقعیت
ادامه...
مُوعِظِه کَردَن، مُوقِعِیَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
grozić
تهدید کردن، خطرناک
ادامه...
تَهدِید کَردَن، خَطَرناک
دیکشنری لهستانی به فارسی
erodir
فرسایش یافتن، فرسایش
ادامه...
فَرسایِش یافتَن، فَرسایِش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
grossir
چاق شدن، بزرگتر شود
ادامه...
چاق شُدَن، بُزُرگتَر شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prosić
درخوٰاست رسمی دادن، التماس کردن، درخوٰاست دادن، بپرسید
ادامه...
دَرخوٰاست رَسمی دادَن، اِلتِماس کَردَن، دَرخوٰاست دادَن، بِپُرسید
دیکشنری لهستانی به فارسی
grosero
اهانت آمیز، بی ادب، بی احساس، زشت
ادامه...
اِهانَت آمیز، بی اَدَب، بی اِحساس، زِشت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gruñir
غرّیدن، غرغر کردن، گله کردن
ادامه...
غُرّیدَن، غِرغِر کَردَن، گِلِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
erosiv
فرسایشی
ادامه...
فَرسایِشی
دیکشنری آلمانی به فارسی
grossier
اهانت آمیز، بی ادب، بی احساس، زشت
ادامه...
اِهانَت آمیز، بی اَدَب، بی اِحساس، زِشت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grosor
ضخامت
ادامه...
ضِخامَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gros
چاق، چربی
ادامه...
چاق، چَربی
دیکشنری فرانسوی به فارسی