معنی rosig
rosig
با طراوت، گلگون، صورتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با rosig
rostig
rostig
زَنگ زَدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
rossig
rossig
سُرخ و قِرمِز، مایِل بِه قِرمِز
دیکشنری هلندی به فارسی
romig
romig
کِرِم مانَند، خامِه ای
دیکشنری هلندی به فارسی