معنی grosor
grosor
ضخامت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با grosor
grosir
grosir
عُمده، عُمده فُروش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
grossir
grossir
چاق شُدَن، بُزُرگتَر شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grosero
grosero
اِهانَت آمیز، بی اَدَب، بی اِحساس، زِشت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agresor
agresor
مُتَجاوِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
propor
propor
پیشنَهاد دادَن، پیشنَهاد کُنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
agresor
agresor
مُتَجاوِز، جِنایَتکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
grosso
grosso
اِهانَت آمیز، ضَخیم، بی اَدَب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
groter
groter
بُزُرگ تَر
دیکشنری هلندی به فارسی
groot
groot
عَظیم، بُزُرگ، عالی
دیکشنری هلندی به فارسی