معنی fourrer - جستجوی لغت در جدول جو
fourrer
پوشاندن، چیزهای
ادامه...
پوشاندَن، چیزهای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
fourbe
دوچهره، فریبنده
ادامه...
دوچِهرِه، فَریبَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
correr
دویدن، اجرا کنید
ادامه...
دَویدَن، اِجرا کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
correr
دویدن، اجرا کنید
ادامه...
دَویدَن، اِجرا کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ourler
حاشیه دوزی کردن، سجاف
ادامه...
حاشیُه دوزی کَردَن، سِجاف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
forcer
اجبار کردن، زور
ادامه...
اِجبار کَردَن، زور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
forger
آب شدن فلز، جعل کردن
ادامه...
آب شُدَنِ فِلِز، جَعل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
former
شکل دادن، فرم
ادامه...
شَکل دادَن، فُرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fouler
پا گذاشتن، زیر پا گذاشتن
ادامه...
پا گُذاشتَن، زیر پا گُذاشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
poudrer
پودر کردن، پودر
ادامه...
پودر کَردَن، پودر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bourrer
پر کردن، چیزهای، چپاندن
ادامه...
پُر کَردَن، چیزهای، چَپاندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pourrir
گندیدن، پوسیدگی
ادامه...
گَندیدَن، پوسیدِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
courber
منحنی شدن، خم شدن
ادامه...
مُنحَنی شُدَن، خَم شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tourner
چرخاندن، چرخش، چرخیدن، غلتیدن
ادامه...
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nourrir
پرورش دادن، برای تغذیه، تغذیه کردن
ادامه...
پَروَرِش دادَن، بَرایِ تَغذیِه، تَغذِیَه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
beurrer
کره زدن، کره
ادامه...
کَرِه زَدَن، کَره
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fouiner
پشت سر کسی نگاه کردن، فضولی کردن
ادامه...
پُشتِ سَرِ کَسی نِگَاه کَردَن، فُضولی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fournir
ارائه دادن، فراهم کند، تهیّه کردن
ادامه...
اِرائِه دادَن، فراهَم کُنَد، تَهیِّه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morrer
مردن، برای مردن
ادامه...
مُردَن، بَرایِ مُردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی