معنی poudrer
poudrer
پودر کردن، پودر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با poudrer
fourrer
fourrer
پوشاندَن، چیزهای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bourrer
bourrer
پُر کَردَن، چیزهای، چَپاندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pousser
pousser
زَدَن، فِشار دَهید، وادار کَردَن، هُل دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pourrir
pourrir
گَندیدَن، پوسیدِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
poudreux
poudreux
پودری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
poivrer
poivrer
فِلفِل زَدَن، فِلفِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
souder
souder
لَحیم کَردَن، جوش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pudrir
pudrir
گَندیدَن، پوسیدِگی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
moudre
moudre
خراشیدَن، آسیاب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی