معنی filial - جستجوی لغت در جدول جو
filial
دختری، فرزندی
ادامه...
دُختَری، فَرزَندی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
filial
دختری، شرکت فرعی
ادامه...
دُختَری، شِرکَت فَرعی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
filial
دختری، شاخه
ادامه...
دُختَری، شاخِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
afiliar
وابسته کردن، وابسته
ادامه...
وابَستِه کَردَن، وابَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
final
نهایی، پایان
ادامه...
نَهایی، پایان
دیکشنری پرتغالی به فارسی
final
نهایی، پایان
ادامه...
نَهایی، پایان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
final
نهایی
ادامه...
نَهایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
final
نهایی
ادامه...
نَهایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
oficial
افسر، رسمی
ادامه...
اَفسَر، رَسمی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
afiliać
وابسته کردن، تابع
ادامه...
وابَستِه کَردَن، تابِع
دیکشنری لهستانی به فارسی
filmar
فیلم ساختن، فیلم
ادامه...
فیلم ساختَن، فیلم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fiscal
مالیاتی، مالیات، مراقب
ادامه...
مالیاتی، مالیات، مُراقِب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
afiliar
چسباندن، وابسته، وابسته کردن
ادامه...
چَسباندَن، وابَستِه، وابَستِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
filmar
فیلم ساختن، فیلم
ادامه...
فیلم ساختَن، فیلم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fiscal
دادستان، مالی، مالیاتی
ادامه...
دادسِتان، مالی، مالیاتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fiskal
مالیاتی، مالی
ادامه...
مالیاتی، مالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
facial
صورتکی، صورت
ادامه...
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
oficial
افسر، رسمی
ادامه...
اَفسَر، رَسمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fiscal
مالیاتی، مالیات
ادامه...
مالیاتی، مالیات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
filiale
دختری، شاخه
ادامه...
دُختَری، شاخِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fidia
جبران کردن، جبران خسارت، جبران
ادامه...
جُبران کَردَن، جُبران خِسارَت، جُبران
دیکشنری سواحیلی به فارسی