معنی filial
filial
دختری، شرکت فرعی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با filial
filial
filial
دُختَری، فَرزَندی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
filial
filial
دُختَری، شاخِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
filiale
filiale
دُختَری، شاخِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fiscal
fiscal
مالیاتی، مالیات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
oficial
oficial
اَفسَر، رَسمی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
facial
facial
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
fiskal
fiskal
مالیاتی، مالی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
facial
facial
صورَتَکی، صورَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fiscal
fiscal
دادسِتان، مالی، مالیاتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی