معنی Warmly - جستجوی لغت در جدول جو
Warmly
گرمانه، به گرمی
ادامه...
گَرمانِه، بِه گَرمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Warily
محتاطانه، با احتیاط
ادامه...
مُحتاطانِه، با اِحتیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rarely
به ندرت
ادامه...
بِه نُدرَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wearily
خسته گونه، خسته
ادامه...
خَستِه گونِه، خَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Warmth
گرما
ادامه...
گَرما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Calmly
به طور آرام، با آرامش
ادامه...
بِه طُورِ آرام، با آرامِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Darkly
با تاریکی، تیره
ادامه...
با تاریکی، تیرِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Firmly
با اطمینان، محکم
ادامه...
با اِطمینان، مُحکَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Partly
تا حدّی
ادامه...
تا حَدّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Barely
به سختی
ادامه...
بِه سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hardly
به سختی
ادامه...
بِه سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wryly
طعنه آمیزانه، با عصبانیّت
ادامه...
طَعنِه آمیزانِه، با عَصَبانیَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Early
زود، اوایل، زودهنگام
ادامه...
زود، اَوایِل، زودهِنگام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wary
محتاط
ادامه...
مُحتاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Warm
گرم کردن، گرم
ادامه...
گَرم کَردَن، گَرم
دیکشنری انگلیسی به فارسی