معنی Firmly
Firmly
با اطمینان، محکم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Firmly
Warmly
Warmly
گَرمانِه، بِه گَرمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Primly
Primly
با جِدِّیَّت یا رَسمی، اَوَّلیِّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trimly
Trimly
بِه طُورِ مُرَتَّب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fairly
Fairly
بِه طُورِ مُنصِفانِه، مُنصِفانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Finely
Finely
بِه طُورِ دَقیق، خوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fierily
Fierily
با شِدَّت و آتَشین، آتَشین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Firstly
Firstly
بِه طُورِ اَوَّل، اَوَّلاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frilly
Frilly
چاپ دار، مُهَیِّج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Airily
Airily
با سَبُک، هَوادار
دیکشنری انگلیسی به فارسی