معنی Hardly
Hardly
به سختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Hardly
Hardily
Hardily
با قُدرَت، بِه سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hardy
Hardy
سَخت جان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rarely
Rarely
بِه نُدرَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Warmly
Warmly
گَرمانِه، بِه گَرمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Warily
Warily
مُحتاطانِه، با اِحتیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tardily
Tardily
با تَأخیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Darkly
Darkly
با تاریکی، تیرِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Partly
Partly
تا حَدّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lordly
Lordly
شَاهانِه، اَرباب، مُجَلَّل
دیکشنری انگلیسی به فارسی