معنی Rarely
Rarely
به ندرت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Rarely
Barely
Barely
بِه سَختی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rashly
Rashly
بی فِکرانِه، عَجولانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rarity
Rarity
نُدرَت، نادِر بودَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Raptly
Raptly
با تَمَرکُز، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rankly
Rankly
بِه طُورِ فاحِش، رُتبِه بَندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Purely
Purely
بِه طُورِ خالِصانِه، صِرفاً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sanely
Sanely
بِه طُورِ عاقِلانِه، عاقِلانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Safely
Safely
بِه طُورِ ایمِن، با خَیال راحَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rudely
Rudely
بِه طُورِ بی اَدَبانِه، بی اَدَبانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی