معنی Wearily
Wearily
خسته گونه، خسته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Wearily
Warily
Warily
مُحتاطانِه، با اِحتیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Readily
Readily
بِه آسانی، بِه راحَتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Scarily
Scarily
بِه طُورِ تَرسناک، بِه طَرزِ تَرسناکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Weirdly
Weirdly
عَجیب گونِه، بِه طَرزِ عَجیبی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wearingly
Wearingly
فَرسایَندِه، با فَرسودِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Merrily
Merrily
شادمانِه، با خُوشحالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Beadily
Beadily
بِه طُورِ مُهرِه ای، مُهرِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Drearily
Drearily
بِه طُورِ غَم اَنگیز، تَرسناک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Heavily
Heavily
بِه طُورِ سَنگین، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی