معنی Endure - جستجوی لغت در جدول جو
Endure
تحمّل کردن، تحمّل کن
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Ensure
اطمینان کردن، اطمینان حاصل کردن
ادامه...
اِطمینان کَردَن، اِطمینان حاصِل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
andere
دیگر
ادامه...
دیگَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
Unsure
نامطمئن، مطمئن نیستم
ادامه...
نامُطمَئِن، مُطمَئِن نیستَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
induire
تحریک کردن، القاء کنند
ادامه...
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
endurer
تحمّل کردن، تحمّل کن
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
enduire
لکّه انداختن
ادامه...
لَکِّه اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
andare
رفتن، برو
ادامه...
رَفتَن، بِرو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
indurre
تحریک کردن، القاء کنند
ادامه...
تَحریک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Induce
تحریک کردن، القاء کردن
ادامه...
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Injure
آسیب زدن، مجروح کردن
ادامه...
آسیب زَدَن، مَجروح کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Insure
بیمه کردن
ادامه...
بیمِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Entire
تمام، کل
ادامه...
تَمام، کُل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Enquire
پرس و جو کردن
ادامه...
پُرس و جو کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Endorse
تأیید کردن
ادامه...
تَأیید کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ensue
نتیجه دادن، متعاقب
ادامه...
نَتیجِه دادَن، مُتِعاقِب
دیکشنری انگلیسی به فارسی