معنی Endure
Endure
تحمّل کردن، تحمّل کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Endure
Ensure
Ensure
اِطمینان کَردَن، اِطمینان حاصِل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
andere
andere
دیگَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
Unsure
Unsure
نامُطمَئِن، مُطمَئِن نیستَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
induire
induire
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
endurer
endurer
تَحَمُّل کَردَن، تَحَمُّل کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
enduire
enduire
لَکِّه اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
andare
andare
رَفتَن، بِرو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
indurre
indurre
تَحریک کَردَن، اِلقاء کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Induce
Induce
تَحرِیک کَردَن، اِلقاء کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی