- ینگه
- زنی که شب زفاف همراه عروس به خانۀ داماد می رود، یدک، دنباله
معنی ینگه - جستجوی لغت در جدول جو
- ینگه
- زنی که در شب زفاف دنبال عروس بخانه داماد رود، دنباله ترکی پساد (گویش بدخشی) زه ساگدوش: مرد ینگه برای عروس بمنزله ساق دوش است برای داماد توضیح آنکه درقدیم شب عروسی مردی (یا دو مرد) جهاندیده وتجربه پرورده از دوستان داماد نزد اومی نشستند و وی را به وظایفی که برعهده داشت آشنا می ساختند وجزئیات اعمال شب زفاف رابدومی آموختند این مردان را ساق دوش می گفتند. برای عروس نیززنی (یازنانی) تعیین می شدند که وی رابه وظایفش آشناسازند و چنین زنی راینگه می گفتند
- ینگه ((یَ گِ))
- یدک، دنباله، زنی که شب زفاف همراه عروس به خانه داماد می رود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آن زمان آن وقت آن هنگام، پس از آن سپس بعد در آخر، مع هذا مع ذالک، بعلاوه از آن گذشته
منزل مسکن جای باش، جایی که نقد و جنس در آنجا نهند، مقام مرکز مستقر، آبادی ده، سازمان موء سسه، انبار مخزن، صندوق، خیمه خرگاه، چند اول لشکر، اسباب وزیران و ارکان دولت. یا بار و بنگاه. چیزهای قابل حمل مانند چادر و خیمه و دیگر اسباب و لوازم سفر. بانگه آواز نعره، کشیدن آواز
چین و شکنجی که بر روی اندام پدید آید آژنگ
شعبه ای از دریا بین دو خشکی که دو دریا را بهم متصل میسازد
گیاهی با ساقۀ کوتاه، گل های زرد و برگ های زرد شبیه برگ کاسنی که برای معالجۀ جراحت به کار می رفت، منبل دارو
آلت تناسلی، مزبله، جای ریختن خاک روبه
زنگ، از آفات نباتی که قارچ های ذره بینی انگل در بعضی از گیاهان تولید می کند، ژنگ، آسه
بنگاه، خانه، انبار، جای داد و ستد، سازمان، مؤسسه
شعبه ای از دریا بین دو خشکی که دو دریا را به هم مربوط می سازد، بغاز، باب
مقداری از زر و سیم، قطعۀ کوچک طلا یا نقره
مقداری از زر و سیم، قطعۀ کوچک طلا یا نقره
مقابل جفت، فرد، یک نیمۀ باری که بر ستور گذاشته می شود، چیزی که جفت یا دو قسمت داشته باشد
ینگه، زنی که شب زفاف همراه عروس به خانۀ داماد می رود، یدک، دنباله
عدل، یک قسمت از دو قسمت بار، لنگه بار، آنچه که بر یک سوی راست یا چپ ستوری حمل کنند
یونجه
((اِ گَ))
فرهنگ فارسی معین
زنی که شب زفاف همراه عروس به خانه داماد می رود، زن برادر، دایه خاتون. ینگه و ینگا، هم گویند
((لِ گِ))
فرهنگ فارسی معین
یکی از دو قسمت بار، عدل، تاجه، فرد، نقیض جفت، یکی از دو قسمت در، لت، لخت، مصراع، عدیل، نظیر
نو، جدید
نگاه، دید، نظر، چشم، توجه کنید، توجه کن
نگاه
شکل و مانند و طرز و روش
دنیای جدید، کنایه از امریکا
ینگی دنیا: در برخی فرهنگنامه ها گمان رفته است که واژه ینگه یاینگی ترکی است ولی این واژه دگر گشته یانکی به مانک شهروند آمریکاست جهان ینکی ها آمریکا قاره آمریکای شمالی ومرکزی وجنوبی. توضیح این لفظ ترکی فارسی است وظاهرا معنی آن دنیای جدیداست و نخست باراز راه عثمانی (مانندبسیاری لغات دیگرکه از اروپا به ایران از راه عثمانی میرسید) به کشور ماآمده است وتامدتهامردم ایران به جای گفتن آمریکاینگه دنیا ینگی دنیاوطبقات پایین تر لنگه دنیا و لنگی دنیامی گفتند
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگاه، پیشینگه
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگاه، پیشینگهان