جدول جو
جدول جو

معنی یربوع - جستجوی لغت در جدول جو

یربوع
کلاکموش از جانوران
تصویری از یربوع
تصویر یربوع
فرهنگ لغت هوشیار
یربوع
نوعی موش صحرایی جونده خاکی رنگ با دم دراز، دست های کوتاه و پاهای بلند که با کمک پاهای عقبی خود می جهد، کلائو، کلاکموش، کلاوو، موش دوپا
تصویری از یربوع
تصویر یربوع
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تبدار، میانه بالا: مرد، چارشانه مرد گرفتار تب ربع، مرد میانه، ربع آنست که فاعلاتن راصلم کنندتا فاعل بماند آنگه مخبون گردانند فعل بماند و فعل چون از فاعلاتن خیزد آنرا مربوع خوانند و ربز چهار یک مال ستدن باشد، . . و چون فاعل چهار حرف بیش نیست و یک حرف از آن به خبن کم می کنند آنرا به چهار یک مال ستدن تعریف کردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یرقوع
تصویر یرقوع
گرسنگی سخت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی ازتیره اسفناجیان که علفی است و در اکثر نقاط آسیا و آفریقا و جنوب اروپا میرویدازاین گیاه ماده قرمز رنگی بدست می آورندکه جهت سرخ رنگ کردن شرابهای کم رنگ از آن استفاده میشود جربوز اربوز بلیطس اشکنی جرموز کستج چوتلایی بسندی فانتهاری منج سفیدمرز بقله یمانیه بقله عربیه کشنج کشنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ینبوع
تصویر ینبوع
جوی پر آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ینبوع
تصویر ینبوع
((یَ))
چشمه بزرگ، جوی بسیار آب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ینبوع
تصویر ینبوع
چشمه، جوی پرآب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مربوع
تصویر مربوع
در علم عروض ویژگی پایه ای که در آن فاعلاتن به فعل تغییر یابد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ربوع
تصویر ربوع
جمع ربع، سرای ها
فرهنگ لغت هوشیار