چشمه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (ترجمان القرآن جرجانی ص 108). چشمۀ بزرگ. (دهار) : تو ز صد ینبوع شربت می کشی هرچه زان صد کم شود کاهد خوشی. مولوی. نک منم ینبوع آن آب حیات تا رهانم عاشقان را از ممات. مولوی. گر توینبوع الهی بوده ای این چنین آب سیر نگشوده ای. مولوی. ، جوی خرد بسیارآب. ج، ینابیع. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بچۀ دراج. (دهار)
درختچه ای ازتیره پروانه واران بارتفاع یک تا دو متر که درنواحی مدیترانه و آسیا و ایران میروید گلهایش زرد رنگ و میوه اش نیام وقوسی شکل است. درازی میوه اش بین 10 تا 15 سانتی متراستازتمام قسمتهای این گیاه بوی نامطبوع استشمام میشود. ازاین گیاه آلکالوئیدی بنام آناژیرین بدست می آورده اند دانه این گیاه سمی است از برگها و دانه اش بعنوان قی آور ومسهل در طب قدیم استفاده میکردند اناغورس خروب الخنزیز خرنوب الکلاب حب الکلی ام الکلب جرود عجب خرنوب نبطی راتاج شوکه شهباء
بار درخت پیوندی از نارنج و ترنج و لیمون که با یکدیگر پیوند کنند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). اسم فارسی استنبوب است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به دزی ج 1 ص 605 و استنبوب در همین لغت نامه شود