جدول جو
جدول جو

معنی گژار - جستجوی لغت در جدول جو

گژار
چینه دان مرغ
تصویری از گژار
تصویر گژار
فرهنگ فارسی عمید
گژار(گُ)
چینه دان مرغ. اما در نسخۀ سروری به کاف تازی آمده. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) :
بیفکنی خورش پاک را زبی اصلی
بیاکنی به پلیدی ماهیان تو گژار.
بهرامی.
چه طایری است همایون همای همت تو
که هفت چرخ ورا دانه ای بود به گژار.
فخری (از فرهنگ رشیدی).
و رجوع به کژار و گژاژ شود
لغت نامه دهخدا
گژار
چینه دان مرغ حوصله: بیفکنی خورش پاک را زبی اصلی بیا کنی بپلیدی ماهیان تو گژار. (بهرامی)
فرهنگ لغت هوشیار
گژار((گَ))
چینه دان مرغ، حوصله
تصویری از گژار
تصویر گژار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گهار
تصویر گهار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بژار
تصویر بژار
(پسرانه)
وجین کردن، شمارش (نگارش کردی: بژار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گدار
تصویر گدار
گودی ته دره، جایی از رودخانه که خشک و بی آب باشد، گذار و عبور، معبر و گذرگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کژار
تصویر کژار
چینه دان مرغ، ژاغر، جاغر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گمار
تصویر گمار
گماشتن، کسی را بر سر کاری گذاشتن، گماریدن، گماردن، برگماردن، برگماشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گذار
تصویر گذار
گذاردن، عبور، مرور، گذشتن از جایی، معبر، گذرگاه، پسوند متصل به واژه به معنای گذارنده مثلاً بنیان گذار، فروگذار، مین گذار،
گذار کردن: عبور کردن، گذشتن، برای مثال هردم آنجا گذار می کردم / آب از آن چشمه سار می خوردم (جامی۱ - ۲۲۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گسار
تصویر گسار
گساردن، پسوند متصل به واژه به معنای گسارنده مثلاً باده گسار، می گسار، غم گسار، اندوه گسار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گزار
تصویر گزار
نشتر حجام یا رگ زن
طرح و نقش
در هنر نقاشی طرح مدادی که روی کاغذ یا پارچه بکشند که بعد آن را رنگ آمیزی کنند
پسوند متصل به واژه به معنای گزارنده مثلاً خدمتگزار، سپاسگزار، نمازگزار، خواب گزار
فرهنگ فارسی عمید
(گُ رَ / رِ)
بمعنی گزاره که تعبیر و تفسیر خواب باشد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
در ترکیب بمعنی گسارنده (نوشنده خورنده) آید: اندهگسار باده گسار غمگسار می گسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوار
تصویر گوار
مخفف گوارا، هر چیز خوش ذائقه و زود هضم را خوشگوار گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گزار
تصویر گزار
نقش و طرح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گدار
تصویر گدار
گودی ته دره، عبور و گذرگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژار
تصویر کژار
چینه دان مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گذار
تصویر گذار
گذشتن، عبور، مرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گمار
تصویر گمار
چمچه، کفگیر بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزار
تصویر گزار
((گُ))
در ترکیب با بعضی واژه ها معنای گزارنده می دهد. مانند، نمازگزار، طرح یا نقشی که با مداد آن را روی کاغذ یا پارچه می کشند و بعد رنگ می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گزار
تصویر گزار
نیشتر حجام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمار
تصویر گمار
((گُ))
جای ناآشنا، به ویژه در جنگل انبوه که موجب گمراه شدن شخص شود
فرهنگ فارسی معین
((گُ))
پسوندی است که در ترکیب با بعضی واژه ها معنای خورنده می دهد. مانند، غم گسار، می گسار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گمار
تصویر گمار
گمارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گدار
تصویر گدار
((گُ))
معبر و گذرگاه در آب، پایاب، جای کم عمق رودخانه که می توان پهنای آن را بدون شنا کردن پیمود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گذار
تصویر گذار
((گُ))
عبور، گذشتن، گذرگاه، راه عبور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کژار
تصویر کژار
((کُ))
چینه دان مرغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گذار
تصویر گذار
عبور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گذار
تصویر گذار
Transition
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گذار
تصویر گذار
transição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گذار
تصویر گذار
Übergang
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گذار
تصویر گذار
przejście
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گذار
تصویر گذار
переход
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گذار
تصویر گذار
перехід
دیکشنری فارسی به اوکراینی