چینه دان مرغ. اما در نسخۀ سروری به کاف تازی آمده. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : بیفکنی خورش پاک را زبی اصلی بیاکنی به پلیدی ماهیان تو گژار. بهرامی. چه طایری است همایون همای همت تو که هفت چرخ ورا دانه ای بود به گژار. فخری (از فرهنگ رشیدی). و رجوع به کژار و گژاژ شود
چینه دان مرغ. اما در نسخۀ سروری به کاف تازی آمده. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) : بیفکنی خورش پاک را زبی اصلی بیاکنی به پلیدی ماهیان تو گژار. بهرامی. چه طایری است همایون همای همت تو که هفت چرخ ورا دانه ای بود به گژار. فخری (از فرهنگ رشیدی). و رجوع به کژار و گژاژ شود
گذاردن، عبور، مرور، گذشتن از جایی، معبر، گذرگاه، پسوند متصل به واژه به معنای گذارنده مثلاً بنیان گذار، فروگذار، مین گذار، گذار کردن: عبور کردن، گذشتن، برای مثال هردم آنجا گذار می کردم / آب از آن چشمه سار می خوردم (جامی۱ - ۲۲۵)
گذاردن، عبور، مرور، گذشتن از جایی، معبر، گذرگاه، پسوند متصل به واژه به معنای گذارنده مثلاً بنیان گذار، فروگذار، مین گذار، گذار کردن: عبور کردن، گذشتن، برای مِثال هردم آنجا گذار می کردم / آب از آن چشمه سار می خوردم (جامی۱ - ۲۲۵)
نشتر حجام یا رگ زن طرح و نقش در هنر نقاشی طرح مدادی که روی کاغذ یا پارچه بکشند که بعد آن را رنگ آمیزی کنند پسوند متصل به واژه به معنای گزارنده مثلاً خدمتگزار، سپاسگزار، نمازگزار، خواب گزار
نشتر حجام یا رگ زن طرح و نقش در هنر نقاشی طرح مدادی که روی کاغذ یا پارچه بکشند که بعد آن را رنگ آمیزی کنند پسوند متصل به واژه به معنای گزارنده مثلاً خدمتگزار، سپاسگزار، نمازگزار، خواب گزار