معنی گمار گمار گماشتن، کسی را بر سر کاری گذاشتن، گماریدن، گماردن، برگماردن، برگماشتن گماشتن، کسی را بر سر کاری گذاشتن، گُماریدَن، گُماردَن، بَرگُماردَن، بَرگُماشتَن تصویر گمار فرهنگ فارسی عمید