- گوشتابه
- آبگوشت، خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه می شود
معنی گوشتابه - جستجوی لغت در جدول جو
- گوشتابه
- گوشتاب: و دفع مضرت (شراب ممزوج و مروق) با گوشتابه و قلیه با توابل و افزار بسیار کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشتابه، آبگوشت، خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه می شود
گوشتابه گوشتاب
قسمی نانخورش که از گوشت سازند آبگوشت: و حشو ها نرم باید چون کشکاب از گوشت بزغاله
قسمی نانخورش که از گوشت سازند آبگوشت: و حشو ها نرم باید چون کشکاب از گوشت بزغاله
گوشت آلود، پرگوشت، فربه
زیوری که زنان در پرۀ گوش خود آویزان می کنند
گوش مالی، مالیدن گوش کسی، تنبیه و ادب کردن، گوش تابی
پر گوشت تنومند
گوش کسی را برای تنبیه و تادیب تابیدن گوشمالی گوش پیچی: سر رشته گشته پنبه غفلت بکار من از بس که گوشتابی استاد خورده ام. (مفید بلخی)
تابنده گوش پیچنده گوش، گوش تابیده پیچیده گوش، تاب دادن گوش برای تنبیه گوشمالی، پارچه ایست که دور گوش و سر پیچند: گوش پیچ
مطلعی که پس از مقطع آرند مطلع دوم: طغرا در آخر غزل آورد مطلعی کان گوشواره طرز سخن دانی من است. (طغرا)، دفتر وسط عرض فرد دفتر که عقد میزان در آن نویسند، خلاصه حساب، مروارید بزرگی که در صدف جز آن یک نباشد، پارچه منقش و زر دوزی که برای زینت کنار عمامه قرار دهند
آنچه که گوشت آورد آنچه بفربهی گراید، پر گوشت فربه: بزرگ سر گوشتاور و سپید که بزردی زند
گوشت آلود: صورت گرد و آفتاب خورده ای داشت که با چشمهای درشت سالم و پیشانی گره دار و بینی گوشتالو مشخص میشد
((رِ))
فرهنگ فارسی معین
زینتی که زنان در گوش آویزند، آن است که بر دو جانب در ورودی های ساختمان دو ستون بنا کرده و نیم آجر عقب تر سازند
چاق، فربه
ابریق
نوعی نوشیدنی شیرین و گازدار، آب گوارا، شربت
نوشابۀ الکلی: مشروب الکلی، عرق
نوشابۀ الکلی: مشروب الکلی، عرق
گوشه، کنج، زاویه، کناره، لبه، جای خلوت و آرام، قسمتی از چیزی، در موسیقی هر یک از قطعات یا آهنگ هایی که دستگاه ها و نغمات موسیقی ایرانی را تشکیل می دهند و به دو دستۀ کلی گوشه های سازی و گوشه های آوازی تقسیم می شوند
گوراب: فریبت کمتر از جور و ستم نیست که چاه گور از گورا به کم نیست. (امیر خسرو)
گوشه: اگر مرا هزیمت دادید ترک از سیستان گیرم و بهمان گوشانه راضی شوم
چرب و شیرین و دلکش باشد، اعم از طعام و خوردنی و سخن و کلام شنیدنی
آب گوارا، آب حیات، مشروب. یا نوشابه الکلی. مشروبی که در آن الکل نباشد، توضیح غالبا بمشروب الکلی مانند شراب و عرق اطلاق شود
قسمی نانخورش که از گوشت سازند آبگوشت: و حشو ها نرم باید چون کشکاب از گوشت بزغاله