جدول جو
جدول جو

معنی گوزبان - جستجوی لغت در جدول جو

گوزبان
چرم یا نواری که در زیر دم ستوران جا دهند پاردم: چو خر ندارم و خر بنده نیستم ای جان، من از کجا غم پالان و گوزبان ز کجا ک (مولوی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دربان حاجب، نگهبان بارگاه شاهان و امیران پاسبان، سرهنگ، چاوش، جلاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوربان
تصویر گوربان
نگهبان گور، محافظ مقبره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یوزبان
تصویر یوزبان
تربیت کننده و نگهبان یوز، یوزبند، یوزدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گودبان
تصویر گودبان
کوهان شتر، کمرگاه، گرده بان، گردبان، سنام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاوزبان
تصویر گاوزبان
گیاهی بیابانی با برگ های درشت و دراز شبیه زبان گاو، ساقه های درشت و پوشیده از پرزهای زبر و گل های کوچک به رنگ بنفش که در اردیبهشت و خرداد باز می شود و در طب کاربرد دارد، گل گاوزبان، لسان الثور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزبان
تصویر روزبان
دربان، پاسبان درگاه، نگهبان بارگاه پادشاه
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، پردگی، پردگین، حاجب، سادن، ایشیک آقاسی، آغاجی
نوبتی
فرهنگ فارسی عمید
دارنده گرز گرزدار: چو میلاد با آرش مرزبان چو پیروز اسب افکن گرزبان
فرهنگ لغت هوشیار
محافظ قبرنگهبان مقبره: یکی بنده باشم روان ترا پرستش کنم گوربان ترا
فرهنگ لغت هوشیار
نگاهدارنده یوزها، مامور تربیت و حفاظت یوزها کسی که از یوزهای شکاری محافظت می کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزبان
تصویر روزبان
حاجب، دربان، چاوش، جلاد
فرهنگ فارسی معین
((زَ))
گیاهی است علفی و یکساله با برگ های منفرد و پوشیده از تارهای خشن. گل های آن ابتدا قرمز مایل به بنفش ولی به تدریج به رنگ آبی زیبا درمی آیند. قسمت مورد استفاده این گیاه غالباً گل و گاهی هم سرشاخه های گل دار آن است. گل گاوزبان دارای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوزبن
تصویر گوزبن
درخت گردو، میوه ای گرد با یک پوستۀ سبز، یک پوستۀ سخت چوبی و مغز پر روغن و متقارن، درخت بزرگ و تناور این میوه با چوب بسیار محکم که برای ساختن اشیای چوبی گران بها به کار می رود، جوز، گردکان، گوز
فرهنگ فارسی عمید
آنکه گله گاوان را چرا دهد گاوبان: چون که با گاو و خرم صحبت فرمایی گر تو دانی که نه گویان و نه خربانم ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
درخت گردو درخت گردکان: کرده چون گوزبن بن گردن از چه ک از عشوه و قفا خوردن، (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوبان
تصویر گوبان
نگهبان گاو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزبهان
تصویر روزبهان
(پسرانه)
نام عارف بزرگ قرن ششم، ابونصر بقلی شیرازی معروف به شیخ شطاح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گریبان
تصویر گریبان
یقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گوهران
تصویر گوهران
جواهرات، جواهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازبان
تصویر بازبان
(پسرانه)
کسی که باز را برای شکار تربیت می کند (نگارش کردی: بازهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ترزبان
تصویر ترزبان
ترجمان، مترجم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سگ زبان
تصویر سگ زبان
آذان الارنب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دو زبان
تصویر دو زبان
منافق مزور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رازبان
تصویر رازبان
راز دار، کسی که عرایض حاجتمندان را بعرض شاه و امیر میرساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترزبان
تصویر ترزبان
زبان آور، خوش بیان
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره گاو زبانیان که علفی و دو ساله است و ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر میباشد رنگش سبز مایل به سفید است و در اراضی شن زار و خشک اغلب نقاط اروپا و آمریکای شمالی و آسیا (از جمله ایران) میرود. ریشه اش ضخیم و دراز و دوکی شکل و گوشتدار و برنگ خاکستری تیره است برگهایش نرم و سبز مایل به سفید و از کرکهای ظریفی پوشیده شده است. گلهایش به رنگ قرمز یا بنفش تیره و مجتمع به صورت خوشه و کوچکند و در ماه های اردیبهشت و خرداد ظاهر میگردد ریشه آن در طب مورد استفاده است لسان الکلب اذن الارنب
فرهنگ لغت هوشیار
نفع و سود سود و زیان: و نماز دیگر این قوم نزدیک امیر محمد رسیدند... و حدیث سوزیان فراموش کرد، نفع منفعت، نیک و بد، مال سرمایه، راز سر ما فی الضمیر، نام و ننگ، نام، سوغات ارمغان، غمخوار مهربان
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه در راه آهن بر سر دو راهی و ایستگاه موظف است که ریلها را برای عبور قطار وصل یا قطع کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورسان
تصویر گورسان
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، کرباس محلّه، گوردان، مروزنه، مرزغن، ستودان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوردان
تصویر گوردان
قبرستان، محل دفن مردگان، جایی که مردگان را زیر خاک می کنند، سرزمینی که در آن گور بسیار باشد
گورستان، وادی خاموشان، غریبستان، مقبره، گورسان، کرباس محلّه، مروزنه، مرزغن، ستودان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رازبان
تصویر رازبان
رازدار، راز نگه دار، صاحب راز، کسی که در دربار عرایض و مطالب مردم را به عرض پادشاه می رسانید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوزیان
تصویر سوزیان
نفع و ضرر، مال و سرمایه، کنایه از راز، سر، برای مثال قلم دو زبان است و کاغذ دو روی / نباشند محرم دراین سوزیان (کمال الدین اسماعیل - ۳۵۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گروهبان
تصویر گروهبان
سرباز درجه دار، پایین تر از استوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزمان
تصویر دوزمان
رشته ای که به سوزن بکشند برای دوختن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردبان
تصویر گردبان
کوهان شتر، کمرگاه، گودبان، گرده بان، سنام
فرهنگ فارسی عمید