- گنگ
- ابکم، عجم
معنی گنگ - جستجوی لغت در جدول جو
- گنگ
- مرد قوی جثه
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، کوژ، گوژ، کوز، غوز، محدّب
جزیره، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخوست، جز، آبخست، اداک، آبخو، آدک، آداکبرای مثال همان گه سپاه اندر آمد به جنگ / سپه همچو دریا و دریا چو گنگ (عنصری - ۳۵۸)
- گنگ
- کسی که اصلاً نتواند حرف بزند، بی زبان
کنایه از مبهم، نامفهوم
لولۀ سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار میگذاشتند، تنبوشه، موری
- گنگ
- شخصی که به ایماء و اشاره حرف زند نه بزبان، لال
- گنگ
- بادی است که گویند به سبب سودا در بدن مردم به هم می رسد و بن موها می خارد و تا موی را نکنند خارش برطرف نمی شود
- گنگ
- جزیره
- گنگ ((گُ))
- لال، بی زبان
- گنگ
- نیکو، خوب، زیبا
- گنگ ((گَ))
- خمیده، کج، کوژ (مادرزاد و غیره)
- گنگ
- لوله سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار می گذاشتند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شوخی، مسخرگی، هزل، مزاح، برای مثال کو قدوم و کرّ و فرّ مشتری / کو مزاح گنگلیّ سرسری (مولوی - ۸۸۰)
عدم قدرت تکلم: عقرب (دلالت کند بر) کری و گنگی و علت چشم، عدم فصاحت: هیچ چیز نیست که از او هم تن را فایده بود و هم روان را که... گنگی برد و بدل وی فصاحت آرد... مگر شراب
هزل شوخی ظرافت: منتظر میباش چون مه نور گیر ترک کن این گنگل و نظاره را. (مولوی)
ابکام
ماری که تازه پوست انداخته باشد
کسی که زبانش هنگام حرف زدن می گیرد، الکن
دزد و غارتگر
گیاهی است از تیره روناسیان که بصورت درختهای کوچک و دارای گونه های متعدد است و در آمریکای جنوبی خصوصا پرو واکواتر و ونزوئلا بفراوانی میروید. برگهای این گیاه متقابل و گلهایش منظم و برنگهای سفید یا گلی یا ارغوانی هستند. بوی گلهایش معطر و گل آذینش خوشه یی و در برخی گونه ها دیهیم است. میوه اش کپسول و بیضوی یا استوانه یی شکل و شامل دانه های متهدد است. بطور کلی این گیاه را از روی پوست بسه نوع تقسیم میکنند: گنه گنه قرمز گنه گنه زرد و گنه گنه خاکستری. مواد موثر و دارویی پوست انواع مختلف گنه گنه از اوایل قرن نوزدهم میلادی مورد دقت و آزمایش قرار گرفت و در سال 1811 دکتر گومز از پوست گنه گنه ماده ای بدست آورد که آنرا سنکونین نامید و آن یکی یکی از آلکالوئید ها است. در سال 1820 آلکالوئید دیگری بنام کینین بوسیله کاوانتون و پلتیه از پوست گنه گنه استخراج گردید و بعد ها بتدریج مواد دارویی دیگری از پوست این گیاه بدست آمد. پوست گنه گنه علاوه بر مواد دارویی مختلف دارای مواد دیگری از قبیل مواد نشاسته یی و مواد لیپیدی و مواد صمغی و املاح معدنی است و بعلاوه دارای اسانس خاصی است که بوی پوست گیاه مزبور را مشخص میسازد. پوست گنه گنه دارای اثر مقوی و تب بر و قابض است و مهمترین آلکالوئیدش کینین است که بجای پوست گنه گنه در معالجه مالاریا مصرف میشود گنگنه کنکنه قینا قینا قنه قنه. یا جوهر گنه گنه. سولفات کینین را گویند. نخستین بار کینین بصورت نمک از پوست درخت گنه گنه استخراج شده. یا گنه گنه افلاطونی. گنه گنه. یا گنه گنه خاکستری. گنه گنه. یا گنه گنه زرد. گونه ای گنه گنه که درختی است زیبا و دارای تنه راست و اغلب در بلیوی کشت میشود. پوست این گونه گنه گنه مانند گنه گنه معمولی مورد استفاده طبی قرار میگیرد و طعمش بسیار تلخ است کنکینای اصفر. یا گنه گنه قرمز. گونه ای گنه گنه که دارای پوست قرمز و طعمش تلخ و قابض است و مانند گنه گنه معمولی مورد استفاده طبی قرار میگیرد کنکینای احمر سنکونا حمراء
لکنت در زبان الکنی
شخصی که زبانش در سخن گفتن بگیرد الکن: ارتل: مرد گنگلاج کند زبان
شوخی کردن هزل گفتن: باده می خوردیم و گنگل میزدیم ز اول شب تا بوقت صبحدم. (نزاری)
ساحل جزیره، مجموعه چند جزیره نزدیک بهم مجمع الجزائر: همان تا بدین گنگبار از شگفت چه بینیم کان یاد باید گرفت. (گرشا)
خمیده کج کوژ (مادر زاد و غیره) : که ببینی پس از ین از قبل خدمت تو پشت اعدای تو چون پشت حمایل شده گنگ. (سنائی)
لال شدن ابکم گشتن
لال کردن ابکم ساختن
لال شدن
تهمت
مخدر