معنی گنگ
- گنگ
- مرد قوی جثه
قوز، برآمدگی در چیزی، خمیده، منحنی، کوژ، گوژ، کوز، غوز، محدّب
جزیره، قطعه زمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آبخوست، جز، آبخست، اداک، آبخو، آدک، آداکبرای مثال همان گه سپاه اندر آمد به جنگ / سپه همچو دریا و دریا چو گنگ (عنصری - ۳۵۸)
