هزل و ظرافت و مزاح و مسخرگی. (از برهان). هزل و ظرافت. (رشیدی) : منتظر میباش چون مه نورگیر ترک کن این گنگل و نظاره را. مولوی (از رشیدی). کو قدوم کرو فر مشتری کو مزاح گنگلی ّ سرسری چونک در ملکش نباشد حبه ای جز پی گنگل چه جوید جبه ای ؟ (مثنوی چ نیکلسن دفتر6ص 321)
پنجه مجموعه انگشتان پرندگان خصوصا پرندگان شکاری، چنگ، نان گرمی که با روغن و شیرینی در یکدیگر مالیده باشند چنگای چنگال خوست، شخص باریک میان، آلتی فلزی از لوازم میز غذا خوری که دارای دسته و سه یا چهار دندانه است. سیاه تلو