- گلدانی
- منسوب به گلدان، (قالی بافی) از طرحهای قرار دادی هنر های تزیینی ایران که در آن معمولا در وسط نقش گلدانی را می کشند و گلها بدون آنکه از گلدان سر بیرون آورند. تمام حول و حوش گلدان را پر می کنند. این طرح امروزه تقریبا متروک شده است. طرح گلدانی از قرن دوازدهم هجری بسادگی و خشونت گراییده و تا حد زیادی جزئیات تزیینی خود را از دست داده است
معنی گلدانی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به کلده از مردم کلده اهل کلده
جای نگهداری گاو گاودانی
از مردم کلده
ظرف سفالی یا پلاستیکی دهان گشاد که در آن بوتۀ گل را می کارند، ظرفی فلزی، چینی یا بلوری که در آن دستۀ گل می گذارند
ظرفی که گلها را دسته در آن نهند، ظرف سفالین یا چینی و جز آن که در آن گلهای زمینی یا معطر بکارند
گلفروش، باغبانی
ظرفی دهان گشاد برای کاشتن و عمل آوردن گل، چنین ظرفی با گل های داخل آن، ظرفی برای گذاشتن شاخه های گل در آن
تسلی، تسلیت
محبوس
صرف، مدیریت
سه چنگی سازنده بلبان
حالت و چگونگی دلدار، معشوقگی، معشوق بودن
کسی که در محبس باشد آنکه در زندان و از آزادی محروم است
هر اندازه، چندان
بویه فروش، کشتیبان
حلوا فروش
حالت و چگونگی پردان
برگرفته از نام سلمان پارسی از یاران پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آرایش گر پیرا، پیرایشگاه منسوب به سلمان (نامی از نامهای کسان)، منسوب به سلمان پارسی: بباید در ره ایمان یکی تسلیم سلمانی، کسی که موی سر مردم را اصلاح کند و ریش را بتراشد حلاق آرایشگر، مغازه سلمانی، حق و دستمزدی که به سلمانی ده و قریه پردازند. منسوب به سلمیه، نوعی شمشیر
شاهی منسوب به سلطان: بتخت بوستان زد گل دگر ره کوس سلطانی
منسوب به سندان، سندان گوش
گوشه ای در دستگاه نوا
شادی، شادمانی، خوشحالی
بانگ بلند، آواز رسا، گلبام
گلبانگ مسلمانی: کنایه از اذان، بانگ اذان گو
گلبانگ بر قدم زدن: کنایه از به شتاب رفتن
گلبانگ مسلمانی: کنایه از اذان، بانگ اذان گو
گلبانگ بر قدم زدن: کنایه از به شتاب رفتن
گردانیه، گوشه ای در دستگاه نوا
کسی که در زندان به سر می برد، محبوس
آنچه به وسیلۀ قوۀ باطنی ادراک می شود
کسی که موی سر و ریش مردم را می تراشد، آرایشگر مرد، کنایه از مکان اصلاح موی صورت و سر، آرایشگاه
بسیار تاریک، نوعی زمرد گران قیمت به رنگ سبز تیره
از مردم گرگان مثلاً فخرالدین اسعد گرگانی، لامعی گرگانی
دلبری، معشوق و محبوب بودن، دلنوازی، دلجویی، تسلی، دلیری، دلاوری، شجاعت