گردگردنده. دائره زننده. دوران پیداکننده: کابوک را نشاید و شاخ آرزو کند وز شاخ سوی بام شود باز گردگرد. ابوشکور. جهان فریبندۀ گردگرد ره سود بنمود و خود مایه خورد. فردوسی. چرا چون آسیاب گردگردی بیاکنده به آب وباد گردی. (ویس و رامین). چو چرخ است کردارشان گردگرد یکی شاد از ایشان یکی پر ز درد. اسدی. وآن کز او روشنی پدید آید روشن و گردگرد و نوّار است. ناصرخسرو. او راست بنای بی ستونی این گنبد گردگرد اخضر. ناصرخسرو. چرا گردد این گنبد گردگرد بر آن سان که گویی یکی آسیاست. ناصرخسرو. دوش که این گردگرد گنبد مینا آبله گون شد چو چهر من ز ثریا. قاآنی
گردگردنده. دائره زننده. دوران پیداکننده: کابوک را نشاید و شاخ آرزو کند وز شاخ سوی بام شود باز گردگرد. ابوشکور. جهان فریبندۀ گردگرد ره سود بنمود و خود مایه خورد. فردوسی. چرا چون آسیاب گردگردی بیاکنده به آب وباد گردی. (ویس و رامین). چو چرخ است کردارشان گردگرد یکی شاد از ایشان یکی پر ز درد. اسدی. وآن کز او روشنی پدید آید روشن و گردگرد و نوّار است. ناصرخسرو. او راست بنای بی ستونی این گنبد گردگرد اخضر. ناصرخسرو. چرا گردد این گنبد گردگرد بر آن سان که گویی یکی آسیاست. ناصرخسرو. دوش که این گردگرد گنبد مینا آبله گون شد چو چهر من ز ثُریا. قاآنی
قمر در شبهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم که مدور باشد: روی هر یک چون دو هفته گردماه جامه شان غفه سمورینشان کلاه. (رودکی)، ماه شب چهاردهم بدر (خصوصا) : خرمی از نوبهار و تازگی از سرخ گل نیکویی از گردماه و روشنی از آفتاب. (فرخی)، چهره صورت رخسار: همی گفت و زو نرگسان سیاه ستاره همی ریخت بر گردماه
قمر در شبهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم که مدور باشد: روی هر یک چون دو هفته گردماه جامه شان غفه سمورینشان کلاه. (رودکی)، ماه شب چهاردهم بدر (خصوصا) : خرمی از نوبهار و تازگی از سرخ گل نیکویی از گردماه و روشنی از آفتاب. (فرخی)، چهره صورت رخسار: همی گفت و زو نرگسان سیاه ستاره همی ریخت بر گردماه
توضیح این کلمه که مکرر در حبیب السیر چاپی وروضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات و غیره آمده باحتمال قوی محرف کرامند است و جامی آنرا درست بکار برده: بکرامند تحفه یاد کند بگرامی هدیه شاد کند. (جامی)
توضیح این کلمه که مکرر در حبیب السیر چاپی وروضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات و غیره آمده باحتمال قوی محرف کرامند است و جامی آنرا درست بکار برده: بکرامند تحفه یاد کند بگرامی هدیه شاد کند. (جامی)
جوانان بی موی خوبروی بی مویان و ساده رویان: بر دست ساقیان سیم ساق و شاهدان رشک خیرات حسان و خرد دلپذیر چون جان و خرد و چون بهشتیان جرد مرد مکحول همه شیرین و موزون... . توضیح ماخوذ ازحدیث (اهل الجنه (کلهم) حرد مرد
جوانان بی موی خوبروی بی مویان و ساده رویان: بر دست ساقیان سیم ساق و شاهدان رشک خیرات حسان و خرد دلپذیر چون جان و خرد و چون بهشتیان جرد مرد مکحول همه شیرین و موزون... . توضیح ماخوذ ازحدیث (اهل الجنه (کلهم) حرد مرد