معنی گرداگرد گرداگرد گَرداگَرد گردنده، همیشه گردنده، برای مثال شهر بگذاشت و عزم صومعه کرد / قانع از حکم چرخ گرداگرد (سنائی۱ - ۱۴۳) گردنده، همیشه گردنده، برای مِثال شهر بگذاشت و عزم صومعه کرد / قانع از حکم چرخ گرداگرد (سنائی۱ - ۱۴۳) تصویر گرداگرد فرهنگ فارسی عمید