- گرازش
- عمل گرازیدن خرامش
معنی گرازش - جستجوی لغت در جدول جو
- گرازش
- خرام، خرامیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تمایل، ایمان، تمایل، تخصص
جاذبه
صدقه، انفاق در راه خدا
زیبندگی
برازندگی، زیبندگی، شایستگی
قصد، آهنگ، تمایل، میل و رغبت
قصد و آهنگ کردن، میل و رغبت کردن، حمله بردن، یازیدن، گراییدن، گراه، گراهیدن، گرایستن
خوک وحشی، (صفت نسبی، منسوب به گراز) کنایه از دلیر مانند گراز
خوک وحشی: نتوان جست خلافش بسلاح و بسپاه زانکه نندیشد شیریله از یشک گراز. (فرخی)، شجاع دلیر دلاور (بمناسبت قوت جانور مذکور) : دور سپهر مثل تو هرگز نیاورد از هفت پشت پهلو شیرافکن و گراز. (عمید لوبکی)
عمل گداختن ذوب، کاهش تن لاغری: و بسیار باشد که خداوند گدازش و کاهش را که بتازی ذبول گویند اجابت طبع صفرایی باشد
میل و خواهش، میل و رغبت
گرایش، شباهت
گریز گریخت فرار: کزین لشکر امروز جنگی منم بگاه گریزش درنگی منم
عمل گداختن، ذوب شدن
گریختن، گریز، فرار، برای مثال که از لشکر امروز جنگی منم / به گاه گریزش درنگی منم (فردوسی - ۸/۱۳۰)
Predisposition, Proneness, Propensity, Tendency
predisposição, propensão, tendência
Veranlagung, Neigung, Tendenz
predyspozycja, skłonność, tendencja
предрасположенность , склонность , тенденция
схильність , схильність
predisposición, propensión, tendencia
prédisposition, propension, tendance
predisposizione, inclinazione, tendenza
aanleg, neiging, tendens
प्रवृत्ति
kecenderungan
소질 , 경향
נטייה , נְטִיָּה