معنی گراهش - فرهنگ فارسی عمید
معنی گراهش
- گراهش
- قصد و آهنگ کردن، میل و رغبت کردن، حمله بردن، یازیدن، گراییدن، گراه، گراهیدن، گرایستن
تصویر گراهش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گراهش
گرایش
- گرایش
- میل و رغبت، قصد، اراده، آهنگ، سرپیچی، نافرمانی، سنجش، توزین
فرهنگ فارسی معین