جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آرازش

آرامش

آرامش
آرامیدن، فراغت راحت آسایش، طماء نینه سکینه، صلح آشتی، ایمنی امنیت، خواب اندک و سبک، سکون یاآرامش با جفت. آرامش مباشرت باوی هماغوش گردیدن با او. یاآرامش جان. یاآرامش جهان
فرهنگ لغت هوشیار

آرایش

آرایش
زیب و زینت، زیور، زینت دادن، آراستن صورت با مواد مخصوص مانند کِرم، بزک، نظم و ترتیب، نوع چیدن و منظم کردن، قانون، قاعده، رسم
آرایش خورشید: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مِثال چو زد ز آرایش خورشید راهی / در آرایش بُدی خورشید ماهی (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
آرایش
فرهنگ فارسی عمید

آرامش

آرامش
آسایش، آسودگی، فراغ، سکون، سکوت، کنایه از امنیت، مقابلِ جنگ، کنایه از صلح
آرامش
فرهنگ فارسی عمید