گذرنده. عبورکننده: چه آن سوگند و چه باد گذاری چه آن زنهار و چه ابر بهاری. (ویس و رامین). مرا تنها بماند ایدر به خواری چو خان رهگذر مرد گذاری. (ویس و رامین). نگر تا هیچگونه غم نداری که تیمار جهان باشد گذاری. (ویس و رامین). چرا از بهر آن اندوه داری (از بهر جهان) که هست ایدر جهان چون تو گذاری. (ویس و رامین). دریغا آن همه امیدواری که شد ناچیز چون باد گذاری. (ویس و رامین). ، {{حاصل مصدر}} بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد: ترکیب ها: - تاج گذاری. روزگذاری. ریل گذاری. مرهم گذاری. واگذاری. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
گذرنده. عبورکننده: چه آن سوگند و چه باد گذاری چه آن زنهار و چه ابر بهاری. (ویس و رامین). مرا تنها بماند ایدر به خواری چو خان رهگذر مرد گذاری. (ویس و رامین). نگر تا هیچگونه غم نداری که تیمار جهان باشد گذاری. (ویس و رامین). چرا از بهر آن اندوه داری (از بهر جهان) که هست ایدر جهان چون تو گذاری. (ویس و رامین). دریغا آن همه امیدواری که شد ناچیز چون باد گذاری. (ویس و رامین). ، {{حاصِل مَصدَر}} بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد: ترکیب ها: - تاج گذاری. روزگذاری. ریل گذاری. مرهم گذاری. واگذاری. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
هر چیز که به تخمین و گمان بود و کیل و وزن نکرده باشند از این جهت بمعنی بسیار و بیحساب آید. (غیاث) (آنندراج) ، مجازاً بمعنی هرزه و بیهوده. محرف ’گزافه’. رجوع به گزافه شود
هر چیز که به تخمین و گمان بود و کیل و وزن نکرده باشند از این جهت بمعنی بسیار و بیحساب آید. (غیاث) (آنندراج) ، مجازاً بمعنی هرزه و بیهوده. محرف ’گزافه’. رجوع به گزافه شود
بالا خانه تابستانی. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). و آن را پردار، فردار و فرداره نیز گویند. (جهانگیری) ، تخته هایی باشد که بام خانه را بدان تخته پوشانند. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری)
بالا خانه تابستانی. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). و آن را پردار، فردار و فرداره نیز گویند. (جهانگیری) ، تخته هایی باشد که بام خانه را بدان تخته پوشانند. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری)
تعبیر خواب، تفسیر و شرح عبارت. (برهان) (آنندراج) : سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. ناصرخسرو. رؤیاست مثلهای قران جز بگزاره آسان نشود بر تو نه امثال و نه احوال. ناصرخسرو. ، زیادتی و فراوانی و مبالغه. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
تعبیر خواب، تفسیر و شرح عبارت. (برهان) (آنندراج) : سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. ناصرخسرو. رؤیاست مثلهای قران جز بگزاره آسان نشود بر تو نه امثال و نه احوال. ناصرخسرو. ، زیادتی و فراوانی و مبالغه. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 22000 گزی خاور گرگان و 1000 گزی شمال راه شوسۀ گرگان به گنبد واقع شده است. هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی است. سکنۀ آن 90 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن برنج، غلات توتون و سیگار است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس است. گناره راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان ملک بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 22000 گزی خاور گرگان و 1000 گزی شمال راه شوسۀ گرگان به گنبد واقع شده است. هوای آن معتدل مرطوب و مالاریائی است. سکنۀ آن 90 تن است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن برنج، غلات توتون و سیگار است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس است. گناره راه فرعی به شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
وضع. نهادن. گذاشتن: بزد گرز و بفکند در را ز جای پس آنگه سوی خانه بگذارد پای. فردوسی. ، ادا کردن. (برهان). بجای آوردن. انجام دادن: این است امارت سعادت آخرت طلب کردن... و از گذارد فرمان حق تعالی تقاعد نمودن. (تاریخ بیهقی). اگر این کس باطنی باشد و خویشتن بگذارد احکام شریعت رنجه ندارد تن او روضۀ بهشت باشد. (بیان الادیان). از حقوق پادشاهان بر خدمتکاران گذارد حق نعمت است. (کلیله و دمنه). خردمند... را چاره نیست از گذارد حق. (کلیله و دمنه). دور بودن از مناهی و تعجیل کردن به گذارد حقوق. (تذکره الاولیاء).
وضع. نهادن. گذاشتن: بزد گرز و بفکند در را ز جای پس آنگه سوی خانه بگذارد پای. فردوسی. ، ادا کردن. (برهان). بجای آوردن. انجام دادن: این است امارت سعادت آخرت طلب کردن... و از گذارد فرمان حق تعالی تقاعد نمودن. (تاریخ بیهقی). اگر این کس باطنی باشد و خویشتن بگذارد احکام شریعت رنجه ندارد تن او روضۀ بهشت باشد. (بیان الادیان). از حقوق پادشاهان بر خدمتکاران گذارد حق نعمت است. (کلیله و دمنه). خردمند... را چاره نیست از گذارد حق. (کلیله و دمنه). دور بودن از مناهی و تعجیل کردن به گذارد حقوق. (تذکره الاولیاء).
انجام دادن اجرا، پرداخت تادیه، بیان اظهار، شرح تفسیر: سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. (ناصر خسرو)، طرح (نقاشی)، یا گزاره خواب. تعبیر خواب
انجام دادن اجرا، پرداخت تادیه، بیان اظهار، شرح تفسیر: سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره. (ناصر خسرو)، طرح (نقاشی)، یا گزاره خواب. تعبیر خواب