گذرنده. عبورکننده: چه آن سوگند و چه باد گذاری چه آن زنهار و چه ابر بهاری. (ویس و رامین). مرا تنها بماند ایدر به خواری چو خان رهگذر مرد گذاری. (ویس و رامین). نگر تا هیچگونه غم نداری که تیمار جهان باشد گذاری. (ویس و رامین). چرا از بهر آن اندوه داری (از بهر جهان) که هست ایدر جهان چون تو گذاری. (ویس و رامین). دریغا آن همه امیدواری که شد ناچیز چون باد گذاری. (ویس و رامین). ، {{حاصِل مَصدَر}} بصورت ترکیب های ذیل آید و معنی حاصل مصدر دهد: ترکیب ها: - تاج گذاری. روزگذاری. ریل گذاری. مرهم گذاری. واگذاری. رجوع به هر یک از این مدخل ها شود
عذراها، بکرها، دوشیزه ها، کنایه از ویژگی سخنانی که پیش از آن گفته نشده، سخنان تازه آورده، مقابلِ نهان ها، پیداها، آشکارها، به تنهایی ها، تنهاها، جمعِ واژۀ عذرا
جمع عذراء، دوشیز گان ناسفتگان بکر دوشیزه (دختر)، گوهر ناسفته، چنان باشد که هر که متواتر یازده ندب از حریف ببرد گویند عذرابرد و از حریف یکی به سه آن چه گرو کرده بودند بستاند باز چون حریف دوم یازده ندب متواتر ببرد گویند وامق برد و یکی از حریف بستاند، یکی از دوره های ملایم موسیقی قدیم. بکر دوشیزه (دختر)، گوهر ناسفته، چنان باشد که هر که متواتر یازده ندب از حریف ببرد گویند عذرابرد و از حریف یکی به سه آن چه گرو کرده بودند بستاند باز چون حریف دوم یازده ندب متواتر ببرد گویند وامق برد و یکی از حریف بستاند، یکی از دوره های ملایم موسیقی قدیم