جدول جو
جدول جو

معنی گداد - جستجوی لغت در جدول جو

گداد(گُ)
دلق و جامۀ کهنه و پارینه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آداد
تصویر آداد
(پسرانه)
مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی، خدای هوا، توفان و باران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شداد
تصویر شداد
(پسرانه)
نام فرزند عاد (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گداز
تصویر گداز
گداختن، پسوند متصل به واژه به معنای گدازنده مثلاً دیرگداز، جان گداز، گداخته شدن، ذوب، کنایه از لاغر و نحیف شدن، کنایه از غم، رنج، برای مثال چه آن کس که اندر خرام است و ناز/ چه گوید که در درد و گرم و گداز (فردوسی - ۷/۴۴۵ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گراد
تصویر گراد
واحد اندازه گیری کمان دایره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشاد
تصویر گشاد
مقابل تنگ، گشاده، فراخ، وسیع، کنایه از گشایش، رها کردن تیر از کمان، چلۀ کمان که سوفار تیر را برای رها کردن در آن قرار می دادند، کنایه از رهایی، نجات، برای مثال خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم / به ره دوست نشینیم و مرادی طلبیم (حافظ - ۷۳۸)
گشاد دادن: رها کردن تیر از کمان، در بازی نرد، باقی گذاشتن مهره تک در خانۀ نرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گدگد
تصویر گدگد
آوایی که بدان بز را فرامی خوانند تا نوازش کنند، برای مثال زان که دیری ست تا مثل زده اند / نشود بز به گدگدی فربه (ابن یمین - ۵۱۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حداد
تصویر حداد
پوشیدن لباس سیاه در مرگ کسی، جامۀ ماتم پوشیدن، لباس سیاهی که در مرگ کسی بر تن می کنند، جامۀ ماتم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شداد
تصویر شداد
دشواری ها، محکم، استوار، شدید، پهلوانان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سداد
تصویر سداد
راست و درست بودن، به راه راست بودن، راستی و درستی در کردار و گفتار، راستی و درستی، استقامت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حداد
تصویر حداد
آهنگر، آهن فروش، دربان، زندانبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صداد
تصویر صداد
چادر چادر زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فداد
تصویر فداد
شباویز (مرغ حق) از پرندگان بلند آواز مرد، سنگین گام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وداد
تصویر وداد
دوستی و محبت و مودت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مداد
تصویر مداد
هر ماده ای که با آن چیز نویسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاد
تصویر گشاد
فتح، گشایش، نجات، ظفر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گدار
تصویر گدار
گودی ته دره، عبور و گذرگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گداز
تصویر گداز
ذوب، گداختن
فرهنگ لغت هوشیار
سخت مشکل دشوار، قوی نیروند، فراوان بسیار، تند، جابر ظالم، جمع شداد اشداء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قداد
تصویر قداد
موش خرما از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گدای
تصویر گدای
گدا: از سلیمان و مور و پای ملخ یاد کن آنچه این گدای آرد. (انوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غداد
تصویر غداد
درد دژپیه (غده) گند درد، جمع غده، دژپیه ها گند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عداد
تصویر عداد
همتا، حریف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بداد
تصویر بداد
تک تک، پریشان، جنگ تن به تن، جدا جدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رداد
تصویر رداد
باز گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جداد
تصویر جداد
پارسی تازی گشته کراد جامه های کهنه پاره
فرهنگ لغت هوشیار
منتها، غایت تیز چون کارد و شمشیر و امثال آن، مرد تیز فهم تیز چون کارد و شمشیر و امثال آن، مرد تیز فهم آهنگر آهنگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خداد
تصویر خداد
جمع خد، دیم ها رخساره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سداد
تصویر سداد
راستی، درست شدن، درستی در کردار و گفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حداد
تصویر حداد
((حَ دّ))
آهنگر، آهن فروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سداد
تصویر سداد
((سَ))
راست و درست بودن، استقامت داشتن، راستی، استقامت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عداد
تصویر عداد
((عِ))
شمار، شماره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گراد
تصویر گراد
((گِ))
پارچه کهنه و پاره پاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گراد
تصویر گراد
((گَ رّ))
قوسی است معادل 1400 پیرامون دایره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گداز
تصویر گداز
((گُ))
ذوب، گدازش، لاغری
فرهنگ فارسی معین