جدول جو
جدول جو

معنی گاززدن - جستجوی لغت در جدول جو

گاززدن
(یِ گَ دی دَ)
دندان زدن. دندان فروکردن. فروبردن دندان. بریدن با دندان جزئی از چیزی را برای خوردن: خیار را گاز زدن، سیب را گاز زدن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
دندان زدن، دندان به چیزی فرو بردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ رَ بَ)
راندن. دور کردن: روا نداریم که مهتری (منوچهربن قابوس) درخواهد که با ما (مسعود) دوستی پیوندد و ما او را باززنیم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 132)، باز کشتن کشنده را. اقاده. (منتهی الارب)، خاموش کردن آتش و امثال آن:
در دماغ می پرستان باز کش
آتش سودابه آب چشم جام.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از باززدن
تصویر باززدن
راندن، دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ساز بستن ساز دادن ساز نواختن، یا ساز زدن به کام کسی به کام و مراد او بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارزدن
تصویر بارزدن
حمل کردن بار، چیدن بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازشدن
تصویر بازشدن
گشایش یافتن، مفتوح شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گززدن
تصویر گززدن
پیمودن به گز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازیدن
تصویر سازیدن
بنا کردن، پی افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
دندان زدن فرو بردن دندان در چیزی: خیار را گاز زد، لگد زدن: همی نیارد نان و همی نخرد گوشت زند برویم مشت وزند به پشتم گاز. (قریی الدهر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاسیدن
تصویر گاسیدن
احتمال دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تازیدن
تصویر تازیدن
حمله کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گزاردن
تصویر گزاردن
ادا کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
عضّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
Nibble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
mordiller
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
жувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
কামড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
roer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
knabbern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
gryźć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
کٹنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
กัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
mordisquear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
kutafuna
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
ısırmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
かじる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
小口咬
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
откусывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
갉다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
menggigit sedikit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
कुतरना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
knabbelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
mordicchiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
לנשוך
دیکشنری فارسی به عبری