ترجمه گاز زدن به اندونزیایی - دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با گاز زدن
گاز زدن
- گاز زدن
- دندان زدن فرو بردن دندان در چیزی: خیار را گاز زد، لگد زدن: همی نیارد نان و همی نخرد گوشت زند برویم مشت وزند به پشتم گاز. (قریی الدهر)
فرهنگ لغت هوشیار